سلام به بچه های ارتباطات که به قول یکیشون حسابی ذهنشون درگیره
البته من فکر نمی کنم این طور باشه بالاخره هرکدوم انقدر مشکلات داریم که جز موقعی که پای اینترنت هستیم و چشممون به چکاوک می خوره فرصت نکنیم بهش فکر کنیم
مدتی پیش که به وب بچه های مخاطب سر می زدم اتفاقی وب آقای زارعی رو باز کردم
یه مطلب جالب گذاشته بود که اول اون رو براتون می نویسم :
وبلاگ جدید علوم ارتباطات دانشگاه ازاد تهران مرکز با نام چکاوک تاسیس گردید
ابتدا به این دوست و همکلاسی عزیزم جناب ... تبریک می گویم و به خاطر اینکه خودش هم دوست ندارد معرفی شود نامی از ان نمی برم اما تاسیس این وبلاگ به دلیل ایراد ذیل ذهن تمام دوستان من در دانشگاه و نشریه مخاطب مشغول کرده است.
که با کسب اجازه از مدیر وبلاگ چکاوگ جناب ..... ایراد ان را می گویم:
در دنیای فعلی بدلیل وجود دموکراسی و ازادی بیان افراد چنانچه بدانند صحبتشان دارای دلیل و مدرک است و قصد و قرض نمی باشد در پایان صحبت خود را معرفی میکنند که این اصلی ترین ایراد این وبلاگ است و توصیه من به دوست و همکلاسی ارجمندم این است که بیان نقد اگر با
دلیل باشد چنانچه خودتان را معرفی کنید هیچ مشکلی برایتان ایجاد نمیکند بلکه از شما استقبال می شود
درضمن دوست عزیزم مدیر وبلاگ چکاوک که از من قول گرفتی که نامی از جنابعالی نبرم نقد را با کمی انصاف انجام دهیم بدلیل ایام امتحانات و کمبود وقت نمی توانم بیش از این بنویسم ولی به
دوست عزیزم که مدیریت چکاوک را دارند این را می گویم که اگر تا اخر امتحانات خودش را برای دوستان معرفی نکند من در مطلب بعدی خود که بعد از ایام امتحانات است نام و مشخصات و هدف ایشان را کاملا برای دوستان توضیح میدهم
منتظر مطلب بعدی من باشید
یا حق
خوب این از مطلب آقای زارعی .
برام جالبه که آقای زارعی از کجا می دونن من خانم هستم یا آقا چون من رو با لفظ جناب خطاب کردن
بعدم من اصلا با آقای زارعی صحبت نکردم یعنی این مطلب رو به طور کامل تکذیب می کنم ایشون اصلا بنده رو نمی شناسن و تعجب می کنم از یک دانشجوی ارتباطات که چنین دروغی می گن
مورد بعدی اینکه من اصلا در نوشته هام قصدی ندارم و اتفاقا به کار مخاطب علاقمند شدم و منتظر دریافت اولین شماره هستم ( که نمی دونم کی قراره چاپ بشه؟)
علاوه بر این اگر خودم رو معرفی کنم یا نکنم کسی نمی تونه برای من مشکلی ایجاد کنه متوجه این قسمت نشدم که مشکل پیش نمیاد یعنی چی؟؟؟!!!
و جالبه آقای زارعی اگر کسی از شما قول بگیره حرفی رو نگه دارید مثلا همون مدیر وبلاگ چکاوک جناب .... شما در اولین فرصت پس از امتحانات ( که فکر میکنم دیگه امتحانات باید تموم شده باشه دیگه نه ؟) حرف خودتون رو زیر پا می ذارید و صحبت دوست خودتون رو فاش می کنید؟
در هر صورت منتظر مطلب بعدی شما برای معرفی چکاوک هستم....
انا لله و انا الیه راجعون
در گذشت مرجع عالی قدر اسلام آیت الله فاضل لنکرانی را خدمت شیعیان عزیز ایران اسلامی تسلیت عرض می نمایم .
در طی ماه های اخیر توفیق پیدا کردم تا هر از گاهی سری به مجتمع ولی عصر (عج ) بزنم . از آنجا که خود نیز علاقمند به رشته ارتباطات هستم بیشتر به دنبال آثاری از فعالیت های دانشجویان این رشته بودم .
یکی از مواردی که نظرم را جلب کرد انتشار یک ماهنامه به نام مخاطب بود که توسط جمعی از وبلاگ نویسان و دانشجویان فعال ارتباطات به رشته تحریر در آمده و منتشر می شد .تا به امروز که این مطلب را می نویسم 3 پیش شماره از آن به دستم رسیده است . با اینکه ایرادهای زیادی در آن به چشم می خورد ولی نماینان گر تلاش مدیر مسئول ، شورای سردبیری و هیئت تحریریه آن است . وجود عناوین مختلف ، دست نوشته ها ، مطالب ارتباطات ، طنز ، هنری ، روانشناسی ، علمی ، فلسفی و ... باعث شده تا تعداد زیادی از دیگر دانشجویان هر ماه منتظر دریافت یک شماره جدید از مخاطب باشند . بعضاً در میان آنها افرادی دیده می شدند که علاقه خود را برای قلم زنی در این ماهنامه نوپا عنوان می کردند . تا آنجائی که اطلاع پیدا کردم حتی هزینه چاپ ونشر این ماهنامه نیز بر عهده اعضای آن است . جای تعجب است که چگونه دانشگاه آزاد شاهد این فعالیت هاست ولی گامی در جهت حمایت از آنان بر نمی دارد ؟! بگذریم ...
بسیار علاقمند به آشنائی با نویسندگان این ماهنامه بودم . به همین منظور در رفت و آمدهایم به دانشگاه دقت بیشتری روی اعضای آن می کردم .
آقای علی اکبر خانجانی مدیر مسئول است . مردی بلند قامت با چهره ای بشاش که همواره لباس رسمی بر تن دارد و با گشاده روئی به استقبال همکارانش می رود .
خانم نجمه ترک پریدری یکی از اعضای شورای سردبیری ، خوش خنده و کمی بازیگوش . همیشه با فاطمه شعبانی رویت می شود. خبرنگار ایکناست .
خانم فاطمه شعبانی دیگر عضو شورای سردبیری ، جدی ولی مهربان است . از ته دل می خندد .پیگیر کارهاست .
آقای محمد رسول عاصمی ، آخرین عضو این جمع 3 نفره است .خونسرد و خنده روست.از بچه های مهر است .
خانم ام البنین ابراهیمی ، ساده و مهربان پر از لبخند و شیطنت ، همکار نجمه پریدری در ایکناست .
خانم زینب تکلو ، گمانم در آخرین پیش شماره به جمعشان پیوسته ، آرام و صمیمی .
آقای محمد رضا زارعی ، همراه با سلام و علیک کوتاهش گاهی می خندد ولی بیشتر ساکت است .
آقای فرشید ساجد ، جالب می خندد و جالب تر مباحثات و مناظراتش سر کلاس درس است .
آقای علی شریعتی ، آرام می آید و می رود ولی حضورش محسوس است . خنده هایش نیز آرام است .
بیشتر با رسول عاصمی همراه است .
خانم فهیمه طباطبائی مثل سایر دوستانش لبی پر خنده دارد . سر کلاس مثل فرشید ساجد است . خبرنگار ایسکانیوز است .
خانم زهرا عباسی . با فهیمه طباطبائی همکار است . لبخند بر لب دارد و مثل بقیه مهربان.
آقای بهمن علی بخشی وقتی می خندد چشمهایش می درخشد . چهره ای مردانه دارد و با دوستانش گرم می گیرد .
اینها که گفتم قسمتی از ظاهر بچه های مخاطب بود . یا خودم دیدم و یا از دوستان شنیدم .در این میان به خنده هایشان خیلی توجه کردم . امیدوارم همگی آنها همواره لبی پر خنده داشته باشند .
مصاحبه با دکتر شیری - مدیر گروه ارتباطات - نیز یک کار جنجال بر انگیز در میان اساتید و دانشجویان ارتباطات بود .
با نگاهی به آخرین پیش شماره متوجه وجود یک وبلاگ با نام مخاطب نیز شدم که از قرار معلوم مطالب نشریه در آن قرار می گرفت . به آن هم سری زدم ولی با وجود ذوق و سلیقه بچه ها وجود این وبلاگ با این همه سادگی و نقصان دور از انتظار بود .مطمئنا بایستی در آینده منتظر تلاش بیشتر مخاطبی ها باشیم .